رویه سکویه کنار پنجره ، همیشه جایه منه /
چند ورق کاغذو یکدونه قلم ، همیشه یار منه /
کاغذایه خط خطی از کنار در باز پنجره ، میپرن تویه کوچه /
سرحال از اینکه آزاد شدن ، نمیدونن که اسیر دل سنگ باد شدن /
دیگه بیداری عادتمه ، همدم سکوت تنهاییه من ، تیک تیکه ساعتمه /
حالا من موندمو یکدونه ورق ، که اونم از اسم تو سیاه میشه /
همه چیم تو زندگیم آخرش ، به پایه تو هدر میشه /
چشمونم فاصله رو از پنجره دید میزنه /
دلم اسم تو رو فریاد میزنه /
درایه پنجره رو تا انتها باز میکنم ، تو خیالم با تو پرواز میکنم /
نظرات شما عزیزان:
زهرا خانمی
ساعت23:06---8 بهمن 1390
|